درباره ما  |  ارتباط با ما  |  RSS  |  آرشیو  |  1403-02-08  |  2024-04-27  |  بروز شده در: 1403/02/08 - 05:50:1 FA | AR | PS | EN
پاسخ اسرائیل به پیشنهاد آتش‌بس حماس            خیز رئال مادرید برای فتح لالیگا خیز با پیروزی مقابل سویه داد             مالیزیا در زمینه امنیت سایبری با افغانستان اعلام همکاری کرد             آغاز نشست سه‌جانبه میان حکومت طالبان، ترکمنستان و قزاقستان             با شکست عراق، نیمی از راه جام جهانی را طی کردیم            افشای جزئیات تماس اخیر ترامپ و بن سلمان             دیدار ملا یعقوب با هینت مالیزیایی در کابل            آزادی ۶۳ زندانی افغان از زندان پاکستان            وضعیت غزه بدتر از دوران آپارتاید در افریقای جنوبی است            پولیس ترکیه بیش از هزار پناهجوی اغلب افغان و پاکستانی را بازداشت کرد            سه کشور گروه هفت تحریم‌های جدید علیه ایران اعلام کردند             سفرهای متعدد هیئت‌های سیاسی به کابل نشان‌دهنده‌ پذیرفته شدن حکومت طالبان است            پیروزی پُر گول منچسترسیتی مقابل برایتون            در صورت مصادره دارایی‌ها؛ سطح روابط خود با واشنگتن را کاهش می دهیم            ادامه کمک های اتحادیه اروپا به مردم افغانستان            






تاریخ نشر: 1396/4/7 - 04:20:43
تعداد بازدید: 1751
با دوستان خود به اشتراک بگذارید

وقتی روح اله نیکپا به شعور مردم مسلمان افغانستان توهین کرد/ دروغ بزرگ؛ ورزش از سیاست جداست
 وقتی روح اله نیکپا به شعور مردم مسلمان افغانستان توهین کرد/ دروغ بزرگ؛ ورزش از سیاست جداست

در سال 1361 شمسی و در آستانه اشغال خاك لبنان و فلسطین مطبوعات نوشتند: در حالی كه ده هزار نفر كویتی به اسپانیا می‌روند تا فوتبال تماشا كنند، در كشورهای عربی برای جنگ با اسرائیل فقط دوصد نفر داوطلب شده اند.


روح اله نیکپا تکواندوکار افغانستانی در مسابقه جهانی، روز 3شنبه در کوریایی جنوبی، حریف اسرائیلی خود را شکست داد.
ظاهراً این یک خبر خوش ورزشی است، اما وقتی به نام کشور حریف تکواندوکار افغانستانی دقیق میشویم، نه تنها خبر خوبی، بلکه بسیار شرم آور خواهد بود. شرم آور از این جهت که مسابقه دادن با یک نماینده رژیم جعلی و اشغالگر قدس که افغانستان نیز مانند خیلی از کشورهای اسلامی آن را به رسمیت نمی شناسد، به معنای به رسمیت شناختن نصف و نیمه آن رژیم خواهد بود؟! وقتی که یک مملکت را به رسمیت نمی شناسیم و موجودیت او را قبول نداریم و هیچ گونه دادو ستدی با آنها نداریم، مسابقه دادن در ورزش چه معنایی دارد؟ هم آغوش شدن و دست دادن ورزشکار مسلمان ما با نماینده آن کشور غاصب و منفور چه ضرورتی دارد؟ آیا یک مدال طلای جهانی تکواندو که اگر آخر روند مسابقات ورزشی، آن را نیز تصور کنیم، آیا بازهم ارزش آن را دارد تا برخلاف دستورات الهی عمل کنیم و یک رژیم مسلمان کُش و اشغالگر، فعلا در ورزش! را به رسمیت بشناسیم؟ این مسابقه دادن روح اله نیکپا با حریف اسرائیلی، توهین به شعور مردم مسلمان و مجاهد افغانستان است که بدون استثنا پشتیبان قدس و مسلمانان فلسطین هستند.
این موضوع را همه بدانند که ملت افغانستان حتی در دوران دولت کمونیستی و در همه ادوار، دشمن رژیم اشغالگر قدس بوده اند. پس از روی کارآمدن نظام اسلامی فعلی این موضع ضد صهیونیستی نسبت به گذشته تقویت شد و در حال حاضر به صراحت میتوان گفت، همه اقشار ملت افغانستان مخالف این رژیم اشغالگر هستند؛ هر چند عده‌ای به دلیل هراس برای از دست دادن چوکی قدرت، علناً این موضوع را بیان نمی کنند، اما همه مسؤولین آزاده کشورمان نیز رژیم اسرائیل را اشغالگر میدانند، و مردم ما كشوری به نام اسرائیل را نیز قبول ندارد، چه برسد به آن كه از برگزاری مسابقات ورزشی با این كشور راضی باشند.
وقتی سیاست قبول نداشتن یک رژیم باشد، به همین دلیل بسیار طبیعی است كه ورزشكاران ما نباید در مسابقات با ورزشكاران اسرائیل حضور یابند، بنابراین رویارو نشدن با رژیم صهیونیستی در مسابقات بهترین تبلیغ جهت به رسمیت نشناختن این رژیم است.
در زنده بودن مسیر مبارزه با رژیم صهیونیستی همین بس كه در بسیاری از كشورهای مسلمان از جمله افغانستان، ایران، عراق، مصر، تونس، یمن، سوریه، بحرین، لبنان، مراكش و حتی عربستان شاهد سوزاندن پرچم اسرائیل هستیم كه همگی گویای این است كه این كشورها مسیر آزادی قدس را در مبارزه با رژیم صهیونیستی مورد تایید قرار داده اند.
حتی حمایت از مردم فلسطین و اعتراض نسبت به سیاست‌های رژِیم اشغالگر قدس، تنها در میان ورزشکاران مسلمان وجود ندارد. در سال‌های گذشته برخی از بزرگترین ورزشکاران جهان نیز، اعتراضات خود نسبت به کشتار مردم در غزه و سیاست‌های اشغالگرانه اسرائیل را اعلام کرده‌اند.

کریستیانو رونالدو مرد سال فوتبال جهان
رونالدو، كفش‌های طلای خود را برای حمایت از كودكان فلسطینی فروخت و درآمد آن را صرف ساخت مکتب و مركز خیریه در غزه كرد. این خبر مدتی به مهم‌ترین خبر رسانه‌های جهان تبدیل شده بود.
او در پایان بازى پرتگال با رژیم صهیونیستی، حاضر به تعویض پیراهنش با بازیکن تیم مقابل نشد. او در پاسخ به سوال خبرنگار الجزیره ورزشی مبنی بر این که (شما در خاک اسرائیل هستید یا فلسطین؟) گفت: من در خاک فلسطینم. در چنین حالتی جای شرم و اندوه نیست که روح اله نیکپا به عنوان یک ورزشکار مسلمان با حریف اسرائیلی وارد مسابقه گردید؟!

مخالفت با برگزاری جام ملت‌های اروپا در سرزمین‌های اشغالی
ادین‌هازارد ستاره بلژیکی تیم فوتبال چلسی 4 سال قبل به برگزاری جام ملت‌های اروپا زیر ۲۱ سال در فلسطین اشغالی واکنش نشان داد. او و ۶۲ نفر دیگر در طوماری خواستار تغییر میزبان مسابقات بودند. دلیل این مخالفت حملات نظامیان رژیم صهیونیستی به غزه در طول برگزاری مسابقات بود. آنها این موضوع را خلاف ارزش‌های ورزشی می‌دانستند.

واکنش مجامع جهانی ورزشی
شاید بهانه این باشد که اگر چنانچه روح اله نیکپا در برابر حریف اسرائیلی حاضر به مسابقه نمی گردید، با محرومیت فدراسیون جهانی تکواندو مواجه شود، اما این تنها میتواند یک بهانه تراشی تلقی گردد. چون یک دلیل پزشکی میتوانست همه چیز را بخوبی به پایان برساند. همان دلیلی که یکی ورزشکاران افغانستان در جریان مسابقات برای فرار از شکست! طرح ریزی کرد.
مطابق قوانین، براى امتناع از انجام مسابقه باید یك دلیل پزشكى وجود داشته باشد؛ به طور مثال آرش میراسماعیلى از ایران در المپیك آتن، كمر درد شدید را عنوان كرد تا سر وزن نرسد و مجوز عدم مبارزه با ایهود واكس اسرائیلی را بگیرد.
امتناع از رویارویى با اسراییل، غیر از مجوز پزشكى، مفرهاى دیگرى هم دارد؛ مثلآ در مسابقات جهانى بسكتبال زیر ۲۱ ساله‌هاى جهان در سال ۲۰۰۵، وقتى ایران با اسراییل هم گروه شد، ایرانی‌ها چند روز دیرتر از مهلت قانونى اقدام به درخواست ویزا كردند تا تاخیر سفارت آرژانتین در صدور روادید را دلیل عدم حضور در مسابقات اعلام كند و محرومیتى نیز از جانب فیبا گریبان بسكتبال ایران را نگیرد.
اما در این میان شاید بعضی از لائیک‌های غرب پروری که اینک مسؤولیتی در کشور اسلامی ما دارند، به این تصور باشند که صحنۀ ورزش ربطی به سیاست ندارد و ورزش را نباید سیاسی ساخت. اما خدمت این خوش باوران غرب زده عرض میکنیم که در کدام کشور ورزش جدا از سیاست است؟ این حرف "ورزشی جدای از سیاست" شعاری است که برای زیر سلطه قراردادن کشورهای ضعیف مخصوصا اسلامی توسط غربی‌ها تلقین میشود. برای اثبات این مدعای ما ارتباط ورزش با سیاست را در دنیا مرور میکنیم:

اندیشه ارتباط ورزش با سیاست
(گاستون مایر) نویسنده سرشناس فرانسوی كه در میان نویسندگان ورزشی به عنوان پیر عرصه ورزش جهان شناخته می‌شود و از اعضای اتحادیه روزنامه‌نگاران ورزشی فرانسه بود، درباره (ورزش و سیاست) به جود سه نظریه اشاره می‌كند.
1. فلسفه خیال‌پرستانه یا ایدئالیستی طرفداران نجابت و پاكی ورزش.
2. دسته دولتی‌ها؛ آنها كه صاف و صریح معتقدند بدون دخالت سیاست نمی‌توان ورزش را بنا نهاد.
3. آنها كه این دو را جدا نمی‌دانند و حال را ملاك قرار می‌دهند. نه تحكمی از سوی سیاست بر ورزش می‌شناسند و نه سلامت كامل دور از سیاست را برای ورزش قائلند.
‌)گاستون مایر) معتقد است (ورزش مدرن) اروپایی بار فرهنگی خاص را حمل می‌كند، او می‌گوید:
ورزش‌كاران مثل میسیونرهای مذهبی هستند كه در اواخر قرن 17 و اوایل قرن 18 میلادی از طرف كلیسایی كاتولیك برای گسترش مسیحیت به سرزمین‌های ناشناس و جدید فرستاده می‌شدند... قهرمانان از یك ورزش مخصوص و از یك شیوهه خاص حساب شده پیروی می‌كنند، (پس دولت‌ها) حاضر نیستند این مبلغین گران‌بها را به آسانی از دست بدهند. (دولت‌ها) آهسته، آهسته به مقصود (به كمك ورزش‌كاران) نزدیك می‌شوند.
این عباراتی است كه استعمارگران و سرمایه‌داران صهیونیست به خوبی آن را درك كرده‌اند و در اجرایی كردن این روش‌ها (استفاده از ورزش برای استثمار و تجارت) سعی فراوان داشته و سود وافری می‌برند.
امروزه تئوریستین‌های عالَم سیاست برای ورزش در روابط و رفتارها و دیپلماسی سیاسی حساب ویژه‌ای باز كرده‌اند. از آن جمله (وینستون چرچیل) نخست‌وزیر اسبق انگلستان كه به ورزش جدید و به خصوص فوتبال توجه ویژه‌ای داشت، معتقد است:
صلاح در این است كه ملت‌ها در میدان‌های ورزشی درگیر شوند، نه در میدان‌های جنگ.
دكتر لوئی شارنیه در كتاب زنجیرها و پیوستگی‌ها از زبان پاترسن بوكسور حرفه‌ای جهان می‌نویسد:
(سفید‌پوست‌ها، ورزش‌های ظریف را به خود اختصاص داده‌اند... قهرمان‌ها دیگر برای دولت امریكا وثیقه و افتخار نیستند بلكه وسیله نشان دادن قدرت هستند. همان‌گونه كه در مسابقه موشك‌ها و اقمار مصنوعی امریكایی می‌خواهند با حریف سیاسی‌اش مبارزه كند... بدین ترتیب ورزش از مجرایی كه باید با آن فكر كرد دور می‌افتد... دالرها از یك سوی ماشین به دورن می‌روند و از سوی دیگر قهرمان‌ها بیرون می‌آیند. در این ماشین انسان (انسانیت)كشته می‌شود... قهرمانان امریكایی هرگز چهره واقعی اربابان خود را ندیده‌اند.)
كمال شلبی می‌گوید:
انگلستان از نخستین كشورهایی بود كه از ورزش و گیم‌ها در راه تربیت مردانی برخوردار از ویژگی‌های نظم و انضباط و وفاداری و نظم، به عنوان ویژگی‌های لازم برای خدمت در مستعمرات بریتانیا، بهره‌برداری كرد. انگلیسی‌ها سعی كردند بازی‌های خود را كه به آنها شهرت دارند مانند فوتبال، اسكواش، كریكت در میان مردم این مستعمرات رواج دهند تا از این طریق آنان را مطابق با فرهنگ انگلیسی بار بیاورند و در نتیجه، راحت‌تر بر آنها حكومت كنند.
(گاستون مایر) نویسنده سرشناس فرانسوی همین معنی را در عبارتی كوتاه چنین بیان می‌كند:
دروغ بزرگ؛ ورزش از سیاست جداست.

ورزش و استثمار
هرچند اصل ورزش برای بازیابی و حفظ سلامتی به وجود آمده و مسابقات ورزشی برای ایجاد انگیزه بین ورزشكاران و عموم مردم طراحی گردیده است. ولی از دیرباز ورزش و مسابقات ورزشی گه گاه از مسیر و هدف اصلی خود منحرف می‌گشت و ابزار سیاست ورزان و استثمارگران قرار می‌گرفت، گاهی افراد و گاهی ملت‌ها هدف چپاول و غارت فكری و اقتصادی و سیاسی قرار می‌گرفتند و این ورزش بود كه ابزار غارتگری در دست صاحبان قدرت قرار داشت.
در زمان‌های دور صاحبان قدرت و اربابان حاكم در روم قدیم توسط عملیات و تمرینات ورزشی اقدام به تربیت افراد ورزیده تحت عنوان گلادیاتور می‌نمودند تا در مواجهه با تهاجمات دشمنان و مقابله با آنان از این افراد استفاده نمایند در صورتی كه در واقع این گلادیاتورها كسانی نبودند بجز برده‌هایی كه از نقاط مختلف دنیا به این امپراطوری آورده می‌شدند. افرادی كه محكوم به ارتكاب قتل شده بودند را از سراسر امپراطوری به رم می‌آوردند و به مدرسه گلادیاتورها می‌فرستادند و پس از آموزش‌های ورزشی و فنون رزمی به مسابقات می‌فرستادند. اگر پس از رزم زنده می‌ماندند به ندرت اتفاق می‌افتاد كه آزاد شوند وگرنه مجبور بودند در مسابقات بعدی با گلادیاتور دیگری بجنگند تا بكشند و یا كشته شوند.
در دنیای مدرن امروزی، استثمار به شكل‌های مختلف و مدرن انجام می‌شود و توپ و تور و راكت و... جایگزین شمشیر و سرنیزه شده، در تمام نقاط جهن هر كجا كه ورزش و مسابقات ورزشی راه یافته، استثمار با روش‌های متنوع و پیچیده اش نیز حضور دارد. با شعار سلامتی و ورزش ذهن ملت‌ها را از مسائل اصلی و به یغما رفتن سرمایه ملی شان و ستم و سیطره اقتصادی، سیاسی باز می‌دارند.
به اسم ورزش كالاهای تولیدی خود را به فروش می‌رسانند و جیب مردم را خالی می‌كنند و با سرگرم نمودن آنان و غافل كردن نیروی فعّال جامعه از مسائل مهم و اساسی، گونه‌ای جدید از كشورگشایی را رقم می‌زنند. به جنگ اعراب و اسرائیل و نقش جام جهانی فوتبال و تغییر اولویت‌های مردم توجه كنید؛ در سال 1361 شمسی و در آستانه اشغال خاك لبنان و فلسطین مطبوعات نوشتند:
در حالی كه ده هزار نفر كویتی به اسپانیا می‌روند تا فوتبال تماشا كنند، در كشورهای عربی برای جنگ با اسرائیل فقط دوصد نفر داوطلب شده اند.
این در حالی بود كه فریاد یاری طلبی فلسطینیان بلند شده بود و ظلم و ستم و نسل كشی و آواره گری اسرائیل بیداد می‌كرد ولی افسوس كه این صدا و فریادها به جایی نرسید. در حالی كه همه سران كشورهای عربی و خود توده اعراب، همواره شعارهای (پان عربیسم) می‌دادند و ادعای ناسیونالیتی عربی می‌كردند ولی همگان دیدند كه استثمار چگونه با استفاده از حربه ورزش (و البته دیگر ابزارها) به اهداف خود نائل آمد.
در برهه‌ای از تاریخ معاصر، استعمارگری در كشورهای آسیایی و آفریقایی، حضور اربابانه و مطلق العنان بود و این كشورها بصورت مستعمره و منابعش تحت قالب قراردادهای یك طرفه به یغما می‌رفت و نوعی بهره كشی یك طرفه و بدون قید و شرط به وسیله دست نشاندگان دول استعماری رواج داشت.
در كشورهای اسلامی اختلافات قومی و مذهبی می‌توانست امكان حضور دولت‌های انگلیس و فرانسه [و در موارد در ایتالیا] را فراهم آورد و آنان را دایر مدار امور سازد و در سرزمین بزرگ چین، تریاك مجانی و رایج می‌توانست چشمها و گوش‌ها را ببند و تا ساكنان این سرزمین‌ها كاملاً از حضور دشمنی خونخوار غافل بمانند؛ [اما] در امریكای لاتین وضع متفاوت بود. از نیمه دوم قرن نوزده، استعمار و اقتصاد ویژه اش بر امریكای لاتین سایه افكنده این سرزمین را در چنگ خویش گرفتار آورده بود.
در كشورهای آمریكای لاتین چون گرایش مذهبی خاصی وجود نداشت و اختلافات نژادی و فرهنگی نمی توانست راه ورود استثمارگران را همواره سازد و از طرفی مواد افیونی هم نتوانسته بود كارآیی را برای آنان فراهم آورد ورزش مدرن و بخصوص (فوتبال) راه نفوذ مناسبی برای غارتگران باشد.
(فوتبال آن هم از نوع حرفه‌ای می‌توانست چشم و گوش ملت‌های بیریشه را ببندد، بدان حد كه آنها فراموش كنند كه هستند و برای چه فعالیت می‌كنند... می‌بینیم كه استعمار در مقابل قهوه و كائوچوی اروگوئه 1926 چگونه دام ورزش را در اروگوئه، كوچك ترین كشور امریكای لاتین گسترد).
برای اینكه این مدعا ثابت شود به تاریخچه ورود فوتبال به این كشور و نحوه گسترش این ورزش در اروگوئه پرداخته می‌شود تا شیوه‌ای نوین در استثمار منابع یك كشور با ابزار ورزش توسط كشورهای مدعی آزادی خواهی و دموكراسی شناخته شود.

تا پیش از آغاز سال 1920 ورزش در اروگوئه مفهوم معین و مشخصی نداشت. تنها در این سال بود كه یك كمپانی انگلیسی به نام (دوك لند كمپانی) كه كارش تجارت قهوه بود و محصولات جنگی اروگوئه، مخصوصاً چوب‌های بسیار گرانبها و صنعتی آن را به انگلستان صادر می‌كرد. چون دید كارگران اروگوئه، خواهان افزایش دستمزد بیشتر و كار كمتر هستند، مسئله افزایش دستمزد را نادیده گرفت و در زمینه كار كمتر به كارگران اروگوئه اطلاع داد كه حاضر است وسایل تفریح آنها را فراهم سازد... این كمپانی با وارد كردن مقدار زیادی توپ فوتبال و پخش مجانی آن در میان خانواده‌های كارگران و نیز ارائه طریقه این بازی ریشه‌ای برای فوتبال به وجود آورد... در عرض دو سال یعنی از سال 1920 تا 1922 كار به جایی رسید كه یكی از واردات عمده كشور اروگوئه توپ فوتبال و وسایل این بازی بود... دستگاههای تبلیغاتی به كار افتاد و در آغاز جوایز به پاداش‌های نقدی مبدل گشت).[64]
در همان دوران و در كشورهای دیگر از امریكای لاتین هم استعمارگر و هم شیوه چپاول عوض شده بود. كشور برزیل كه روزگاری مستعمره كشور اروپایی پرتگال بود. اكنون به وسیله فوتبال و توسط امریكا مورد هجوم واقع شده بود. طی مدت كوتاهی 12 استادیوم مدرن با ظرفیت بالا ساخته شد و با حمایت امریكا و شركت‌های اقتصادی نظیر كوكاكولا مسابقات بزرگ و خرید و فروش بازیكن رواج یافت. آیا خرید و فروش بازیكن (تحت عنوان ترانسفر) چیزی جز برده‌داری نوین است؟ آیا اینكه فوتبالیست مجبور باشد لباس ورزشی با تبلیغ شركت اقتصادی خاص بپوشد اسیر كردن او نیست؟ آیا اینكه این ورزش‌كاران اگر لباس یا كفش و یا تجهیزات غیر مورد نظر باشگاه را استفاده كنند توبیخ و جریمه شوند تحدید آزادی نیست؟ اینكه ورزش‌كار مجبور باشد نوشیدنی و یا كالای خاصی را در دست بگیرد تا عكاسان و تبلیغات‌چی‌ها از زوایای مختلف عكس بگیرند و هر آنچه دلالان و مدیران تبلغات بگویند عمل كند پیامی جز تحقیر انسان ندارد؟ چرا كه او را بازیچه دیگران كرده اختیارات را سلب می‌نمایند. این قهرمان و ورزش‌كاران تابلوهای خوش‌نمای متحرك و مبلغان كالاهای تجاری بازارپسند هستند.
امریكا همه همّ خویش را به كار برد تا فوتبال به عنوان یك (شأن ملی) در امریكای لاتین شناخته شود و این امر می‌توانست تمامیت توان، غیرت و تعصّب ملی مردم برزیل و اروگوئه و دیگر كشورهای امریكای لاتین را صرف بازی فوتبال نماید و از این رهگذر عموم مردم را از حضور استعمار نو در امریكای لاتین غافل سازد و در اجرای این برنامه‌ها بود كه جریان تبلیغات استثماری كه فكر و اندیشه مردم را در اختیار دارد یعنی مطبوعات فوتبال را به عنوان (سنت بزرگ برزیل) قلمداد كرده و این كشورها را در میان امواج حرفه‌ای غرق كردند تا جایی كه امروزه در برزیل ستاره‌های فوتبال را قدیسانی می‌دانند كه تجاوز به حریم آنها غیرممكن است.
(رولف كونیل) خبرنگار ورزشی آلمان در گزارشی نوشته بود:
در دنیا هیچ ملتی به اندازه ملت برزیل به فوتبال عشق نمی‌ورزد و این‌گونه فوتبال را مافوق همه‌چیز قرار نمی‌دهد. روزی در برزیل ضمن یك مصاحبه از طرف صحبتم پرسیدم، چرا شما برزیلی‌ها این چنین كوركورانه كشته و مرده فوتبال هستید؟ می‌دانید چه جواب داد؟ او گفت: شما باید درك كنید كه ملت برزیل را هیچ عامل مشتركی به یكدیگر پیوند نمی‌دهد. ما فاقد زندگی سیاسی، زندگی فرهنگی و حتی زندگی مذهبی هستیم.
استعمارگران به خوبی دریافته بودند كه از طریق ورزش پرسر و صدا مهیج فوتبال می‌توان نیروهای بالقوه ملت‌های امریكای لاتین را خنثی نمود و آن را در مسیر دیگری منحرف كرد تا از رودررو شدن این نیروی قوی با عوامل داخلی استعمارِ غارت‌گر همه سرمایه‌های مادی و فرهنگی جلوگیری به عمل آید.
حكومت‌های دست‌نشانده كه حیات خود را در خوش‌خدمتی و حركت در برنامه‌های استعمارگران می‌دیدند تلاش می‌نمودند تا با برگزاری مسابقات پُرهزینه و انجام تبلیغات گسترده به گونه‌ای صدای ملّت‌ها را خاموش ساخته شخصیت و شأن جدیدی برای ملت‌های خود بیافرینند.
حكومت وقت آرژانتین از زبان جنرال (هرلو) مسئول اجرایی جام جهانی آرژانتین، طی یك مصاحبه مطبوعاتی اعلام كرد.
جام جهانی به بهترین شكل ممكن برگزار خواهد شد. این یك تصمیم سیاسی برگشت‌ناپذیر است. هفتصد میلیون دالر خرج می‌كنیم تا به وسیله فوتبال تصویر حقیقی كشور خود را به جهانیان عرضه كنیم. یك تصویر متفاوت....
و مجله (لاواوپینیون) در سرمقاله خود نوشت:
(البته كه مسابقات جام جهانی فوتبال یك رویداد سیاسی است و اهداف سیاسی را تعقیب می‌كند).
قابل توجه اینكه در همان دوران دین هم دسیسه سیاست‌بازان شد و به عبارتی ورزش در خدمت اهداف غیر ورزشی قرار گرفت به گونه‌ای كه (میسیونرهای مذهبی) در قالب هیئت‌های مذهبی در شهرهای امریكای لاتین اقدام به برگزاری مسابقات ورزشی می‌نموده از طریق توزیع بلیط مجانی برای تماشای آن دعوت به عمل می‌آورند و بدین طریق جوانان این منطقه و به خصوص برزیل را تطمیع و تحت نفوذ خود قرار می‌دادند.
شایان ذكر است ایالات متحده امریكا از سال 1950 با وارد كردن ماشین‌ها و ادوات كشاورزی سعی نمود كشاورزی این مناطق را مكانیزه نماید تا بتواند قهوه، شكر، كائوچو و محصولات مورد نظر را بیشتر تولید كند، فلذا این اقدام منجر به گسترش بیكاری شد و بهترین جایگزین كه می‌توانست بسیار سریع رفع بیكاری كند.
در این‌جا می‌بینیم كه توپ، تانك و هواپیما و اسلحه جای خود را به توپ و تور و سوت داور و استادیوم داد و استثمار نو در این مناطق تثبیت شد. ورزش حرفه‌ای جوانان بلندپرواز امریكای لاتین را به آینده‌ای دل‌خوش می‌ساخت مملو از چراغ و رنگ و ماشین‌های لوكس و یك زندگی سرشار از رفاه و لذت و این آرمان جای‌گزین تمام آنچه فرهنگ، هویت و ثروت ملی امریكا لاتین شناخته می‌شد گردید.
نوع جدیدی از برده‌داری زیرا به همان سان كه شهروندان رومی در میدان‌های جنگی گلادیاتورها، برده‌های دربند برای بُردن، كشتن و بر زمین زدن تشویق می‌كردند تا آبی بر آتش تمناهای حیوانی خود بریزند، برده داران نوین استعمار همه آدم‌ها را در میدان‌های ورزش بر حسب قدرت فنی و بدنی قیمت‌گذاری می‌كردند. هیچ‌یك از تماشاگران این میدان‌ها هم نمی‌دانستند كه استعمارگر پیر و استعمارگر جدید در همان لحظه پُر التهاب میان خنده و گریه تماشاگران چگونه چنگ در جان و مال‌شان انداخته و از هویت و شأن حقیقی خارجشان می‌سازد.
در امریكای لاتین فوتبال در خدمت استثمار درآمد. اما در خود ایالات متحده و آفریقا برده‌داران نوین و دلالان استعمار بوكس را تحت عنوان ورزش در میان سیاه‌پوستان مهاجر و قهرمانان آفریقایی جاری ساختند. این‌گونه بود كه تحت عنوان ورزش، استعمار فرهنگ منحط خود را بسط و گسترش داد و این فرهنگ غربی چیزی بیشتر از تفكر (اومانیستی) نبود كه بتواند اهداف استكبار را در سراسر جهان تأمین و توجیه كند. چرا كه توسعه اقتصادی به سبك غرب كه اقتصاد و مقدرات آن در دستان عده‌ای قرار دارد و همواره نیازمند توسعه فرهنگی ویژه‌ای است كه به مدد آن، نگرش انسان‌ها تبدیل به نگرش فرهنگی غرب شود، تفكر اومانیستی را بپذیرند و از نظر ساختار فكری، لیبرالیسم اجتماعی را قبول كرده و در نهایت به اوامر و نواهی مكتب اصالت سود عمل كنند و این در تعارض با فرهنگ‌های ملی، منطقه‌ای و مذهبی استثمارشدگان است.
شاید این عبارت (وینستون چرچیل) نخست‌وزیر اسبق انگلستان و مبدع شیوه‌های نوین استعمار پیر در استعمارگری بیان‌گر بسیاری از اسرار روابط ورزش و استعمار باشد:
(ستون‌های كاخ امپراتوری روی استادیوم‌های فوتبال ایستاده است).

جواد سروری
منابع:
1- اسماعیل، داستان ورزش غرب.
2- فتحی، هوشنگ، فوتبال، خشونت و سیاست.
3- انور الخویی، امین، ترجمه: حمیدرضا شیخی
4- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج3، صص 454 و 455.
5- داستان ورزش غرب، شفیعی سروستانی.

 

 

لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/7326


تگ ها:






*
*

*



نیز بخوانید

آینده تاریک یا روشن؛ در انتظار اقتصاد افغانستان


آیا امریکا جنگ اوکراین را به طرف جنگ جهانی سوم هدایت می‌کند؟


آیا امریکا خواستار حذف قطر از میانجیگری است؟


پرونده احیای برجام روی میز بایدن


آیا حمله اسرائیل به ایران؛ پایان ماجراجویی است؟


ایران و اسرائیل را از جنگ بزرگ دور کنید


پرجمعیت‌ترین کشور دنیا در آستانه برگزاری طولانی‌ترین انتخابات


معیارهای دوگانه امریکا؛ از حمایت اوکراین تا سکوت در غزه


رسانه‌های اسرائیلی از خیانت اردن به جهان اسلام شگفت زده شدند


نیویارک تایمز:ایران بطور مستقیم با امریکا درگیر نمی شود


کمبود نیروی جنگی در ناتو برای مقابله با روسیه


آیا روابط ترکیه و رژیم اسراییل متوقف شد؟


تغییر جغرافیای جنگ در خاورمیانه؛ آیا نتانیاهو موفق شد؟


جنگ خونین و ویرانگر غزه وارد ششمین ماه شد


توافقنامه ترامپ امریکا را مجبور به خروج از افغانستان کرد


وضعیت غزه نشانگر بربریت ذاتی سرمایه‌داری جهانی است


آیا واقعاٌ ترامپ مصمم به خروج از ناتو است؟


روسیه در موضع برتر قرار دارد، پوتین به کم قانع نیست


آیا اروپا آمادگی ریاست جمهوری مجدد ترامپ را دارد؟


دیدار های بلینکن با سران کشورهای عرب زمینه ساز صلح در غزه می شود؟


کشور های غربی برای اعمال تحریم بر ایران اختلاف دارند


چین، بدون روسیه مذاکرات صلح اوکراین را تحریم می‌کنیم


آمادگی روسیه برای جنگ با ناتو


آیا امریکا توان منزوی کردن حکومت طالبان را ندارد؟


ضرورت بازتعریف روابط ایران و پاکستان در دولت جدید





پربازدیدها
پربحث ها


اخبار تازه را در موبایل خود ببینید.

ansarpress.com/m



نظرسنجی

به نظر شما با پذیرفتن خط دیورند و مرز فعلی بین افغانستان و پاکستان توسط افغانستان، صلح در افغانستان برقرار میشود؟

بله

خیر

معلومـ نیست

مشاهده نتایج


آخرین خبرها

سفر معاون وزیر خارجه‌ی امریکا برای گفتگو درباره‌ی افغانستان به قطر و پاکستان

پاسخ اسرائیل به پیشنهاد آتش‌بس حماس

خیز رئال مادرید برای فتح لالیگا خیز با پیروزی مقابل سویه داد

مالیزیا در زمینه امنیت سایبری با افغانستان اعلام همکاری کرد

آغاز نشست سه‌جانبه میان حکومت طالبان، ترکمنستان و قزاقستان

با شکست عراق، نیمی از راه جام جهانی را طی کردیم

افشای جزئیات تماس اخیر ترامپ و بن سلمان

دیدار ملا یعقوب با هینت مالیزیایی در کابل

آزادی ۶۳ زندانی افغان از زندان پاکستان

وضعیت غزه بدتر از دوران آپارتاید در افریقای جنوبی است

پولیس ترکیه بیش از هزار پناهجوی اغلب افغان و پاکستانی را بازداشت کرد

سه کشور گروه هفت تحریم‌های جدید علیه ایران اعلام کردند

سفرهای متعدد هیئت‌های سیاسی به کابل نشان‌دهنده‌ پذیرفته شدن حکومت طالبان است

پیروزی پُر گول منچسترسیتی مقابل برایتون

در صورت مصادره دارایی‌ها؛ سطح روابط خود با واشنگتن را کاهش می دهیم

ادامه کمک های اتحادیه اروپا به مردم افغانستان

تبدیل شدن افغانستان به گورستان امیدهای دختران

مسدود شدن شاهراه هرات - بادغیس از اثر سیلاب ها

هشدار از احتمال بارندگی‌های شدید و سیلاب در ۳۴ ولایت کشور

توشیح بسته کمکی ۹۵ میلیارد دالری امریکا از سوی جو بایدن

یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات بایدن عقب‌نشینی از افغانستان بود

عادی‌سازی روابط مشروط به تغییر رفتار حکومت طالبان است

حمایت حکومت طالبان از مبارزه حق طلبانه مردم فلسطین

قدرتهای بزرگ هسته‌ای بطور غیرمستقیم در اوکراین می‌جنگند

طالبان خواستار ارتقأ سطح دیپلوماتیک افغانستان در قزاقستان شدند


خبرهای پزشکی


خبرگزاري انصار ©  |  درباره ما  |  ارتباط با ما  |  نسخه موبایل  |  پیوندها  |  طراحى و پشتيبانى توسط: شركت شبكه نگاه
استفاده از مطالب اين سايت با ذكر منبع (لينك سايت) مجاز است.